سلام دوستان!
این روزها همه مان از وضعیت نامطلوب محیط های آکادمیک، پایان نامه ها، مقاله ها و کتاب ها می نالیم. انتقاد از کاستی ها به جای خود هم ضروری و هم مفید است اما به نظرم انتقادهای تند و تیز ما موجب شده خیزش نتیجه بخشی که در میان طیفی از کوشندگان دانشگاهی شکل گرفته، نادیده بگیریم. مثلا در همین وضعیت فعلی، کم نیستند مقالات خوبی که نوشته می شوند و آدم حظ می کند آنها را بخواند یا کتابهای خوبی که چشم ما را روشن می کند و همینطور پیوسته تو را با خود نگاه می دارد و یا پایان نامه های خوبی که «واو ننداز» می خوانی و نگاهت را متوجه گوشه ای از ادبیات کشورمان می کند که پیشتر ندیده بودی. غرض اینکه من با وجود انتقاداتی که در همین صفحه مجازی نوشته ام، به آینده بدبین نیستم. ما این قدر چشممان بر روی ناخوب ها متمرکز مانده و آن قدر آنها را بزرگ نمایی می کنیم که خوب ها از چشممان افتاده و این منطقی نیست. مثلا فکر می کنید در دهه چهل، که اوج فعالیت های ادبی کشور ماست، چند تا کتاب درجه یک نوشته شد و ما چند چهره درخشان به جهان تقدیم کردیم و در همان دهه چند کنشگر درجه دو و سه داشته ایم که امروز «منتقد منصف تاریخ» نامشان را از حافظه ما و خود پاک کرده است؟ 

   قسمت نگران کننده ماجرا این است که اگر در درشت نمایی ایرادات تحقیقات دانشگاهی افراط کنیم، ناخواسته به تقویت گفتمانی می پردازیم که از سالها پیش شروع کرده به تضعیف و از اعتبار انداختن مرجعیت دانشگاه. مساله این است که وقتی فرهنگی در شرایط نامطلوب قرار می گیرد، همه اجزای آن در حد خود نقشی در ایجاد وضعیت نامطلوب دارند و نمی توان موضوع را چنان نشان داد که گویا همه کاستی ها از یک جا سرچشمه می گیرد. وآنگهی اگر انتقادات ما کوشندگان دانشگاهی چنان باشد که هویت علمی دانشگاه را زیر سؤال ببرد، نقض غرض کرده ایم؛ چرا که ما انتقاد می کنیم که وضعیت را از این که هست بهتر کنیم و این هدف در صورتی محقق می شود که مرجعیت علمی محیط های اکادمیک خدشه دار نشود. من فکر میکنم با وجود کاستی های موجود در سیستم دانشگاهی، هنوز هم معتبرترین و قابل اعتمادترین مرجع علمی کشور دانشگاه ها و تحقیقات علمی هستند. درست است که این سیستم هم خالی از اشکالات جدی نیست و انتقادهای ما نیز برای رفع همان کاستی هاست اما اگر در این مسیر افراط کنیم و مثلاً تصور کنیم که در اگر همه پایانامه های دانشگاهی را غربالگری کنیم، یکی دو پایان نامه خوب هم یافت نمی شود یا کتابهای نوشته شده و مقالات نوشته شده را یکسره چونان پدیده هایی بی ارزش قلمداد کنیم، عملاً از سوی دیگر بام افتاده ایم! به این دلیل، من به حال و آینده تحقیقات جوانان، میانسالان و کهنسالان کشورم با خوش بینی می نگرم و به همه تلاشگران خاموش عرض میکنم خسته نباشی دوست من!